عجیب و مرموز ترین نقاط جهان!!!!!

مایا ها اربابان زمین

اربابان زمین لفظیست که خودشان روی تمدنشان گذاتشته اند تمدنی که آنچنان قدیمی نیست و البته پر از ابهام . مامن اصلی مایا ها در کشور گواتمالا و مکانی به نام پیتن بود . آن ها حدود دوهزار سال قبل در امریکا به سر می بردند

قدیمی ترین تاریخی که در دست است مربوط می شود به 58 میلادی . اما حدود دو قرن بعد آن ها به قسمت های شمالی مهاجرت کردند به سمت مکزیک ، هندوراس و کشورهای حوضه امریکای مرکزی . بعد از چند قرن زندگی آن ها به طور نامعلومی خانه و کاشانه را رها کردند و اجازه دادند جنگل ها به درون سرزمینشان ریشه دواند . آن ها به یوکاتان نقل مکان کردند جالب اینجاست که مکانی را ترک گفتند که حاصلخیز و بهشت مانند بود در صورتی که سرزمین جدید آن ها قلمرو حیوانات و حشرات سمی بود و غیر قابل سکونت .سرزمین اولیه آن ها باشکوه بود به طوری که یک رصد خانه که مرکز مهم ستاره شناسی بود و بنایی جالب که یک هرم در داخل یک هرم دیگر بود داشتند. در همان نزدیکی،شهر مذهبیشان" تیکالا" قرار داشت دارای معابد با شکوه،باغ های معلق و یک استادیوم ورزشی که بازیی شبیه به بسکتبال امروزی داشت . در قلمرو جدیدشان یوکاتان شهرهای مهمی مثل اوکسمال و چیکن ایتزا بود . اگر بخواهیم دقت کنیم اکثر بناهای ساخته شده شبیه بناهایی است که در جنوب شرقی آسیا قرار دارد و بسیاری از آن ها با توجه به طرح های آسمانی ساخته شده است .

در کنار خیابان های شهر مایا چشمه های آب گرم و سرد موجود بوده و بعضی از محققین معتقدند که آن ها آب را با وسائل مخصوصی گرم می کرده اند . جالب اینجاست که با این تمدن،از چرخ استفاده نمی کرده اند اما جاده کشی های دقیقی دارند که بعضی از آن ها تا آن سوی کوهستان هم کشیده شده است اما کسی نمی داند آن ها که چرخ نداشته اند چرا یک چنین جاده های دقیقی می ساخته اند ؟!!

کتیبه ای عجیب : در سال 1953 کاوشگران زیر نظر " البرتو روزالهیر " مشغول حفاری از نقاط مختلف یکی از هرم ها بودند تا سرانجام بعد از دوسال حفاری به راهرویی رسیدند که آخرش عمدا بسته و پوشیده شده بود با تجسس بسیار در آخر توانستند به کف هرم راه یابند و سنگ بزرگی که در جلویشان بود را کنار زدند در آن جا لوحی را یافتند که حکاکی شده بود و تصاویر خورشید ، ماه و زهره به راحتی تشخیص داده می شد آن لوح به قدری سنگین وزن بود و فضا به قدری تنگ بود که بلند نمودن آن بدون وسائل پیشرفته امکان پذیر نبود و اینکه چطور آن ها آن لوح را جابه جا کرده اند؟پس از آن تابوت قرمز رنگی را کشف کردندکه اسکلت یک فرد 170 سانتی متری را در درون داشت و صندوقچه ای پر از سنگ یشم در داخل مقبره . این کاوشگر می گوید : وقتی به داخل رفتیم احساس کردیم که چقدر ارتباط بزرگی بین تمدن های اطراف مدیترانه و امریکای جنوبی وجود دارد .

اما عجیب ترین قسمت کار ترجمه متن لوح مایا است بخوانید " « و خدایان از آسمان آمدند و از ما جایی برای نشتن می خواستند و برای رسیدن به اهدافشان به قوم من علم نجوم و ریاضیات بخشیدند و روز موعود فرا رسید ، آنها از آسمان آمدند و بسیاری از اقوام من را با خود بردند و تنها من می دانم » " .
واقعا این متن چه برداشتی را برایمان بیرون می کشد جز اینکه موجودات فضایی در قلمروی آن ها رفت و آمد داشته اند البته پدیده یوفو ها در قسمت های بعدی به طور کامل مورد بحث قرار خواهد گرفت . تقویم مایا هم بسیار خارق العاده است تمامی محاسبات را تا سال2012میلادی انجام داده اند در مورد قطب های خورشید ! گردش دقیق زهره !! حرکات زمین که از همه مهمتر می دانستند زمین گرد است !!! این مبحث را در پست آینده خواهم نوشت تا شما هم با عجایب تقویم مایا ها آشنا شوید .

منبع: وبلاگ دلهره تاریخ
کاخ وینچستر(Winchester House)، یکی از مشهورترین کاخهای کالیفرنیاست که توسط سارا وینچستر بیوه یکی از اشراف زادگان آمریکا، بنام ویلیام وینچستر ساخته شده است و اما رموز جالبی در مورد کاخ وجود دارد که باعث شده شهرت این عمارت بیش از یک بنای تاریخی باشد! در سال 1881 وقتی سارا، فقط چند سال بعد از مرگ تنها کودک خود، همسرش ویلیام را نیز در اثر ابتلا به سل از دست داد، به خود قبولاند که خانواده اش نفرین شده و یکی از دوستانش که احضار ارواح میکرد، به او گفت که نفرین اشباح تمام کسانیکه با تفنگ وینچستر کشته شده اند، او را گرفته است و راه حل نجات سارا این است که او به جای دوری نقل مکان کند و خانه ای بسازد اما ساخت خانه هیچوقت قطع نشود زیرا به محض اینکه ساخت خانه را متوقف کند، نفرین اشباح، باعث مرگ او خواهد شد.
سارا وینچستر سخنان دوستش را باور کرد و زمینی به مساحت بیش از 4000 مترمربع را در منطقه سن خوزه کالیفرنیا خرید و 16 کارگر ساخت و سازی بی وقفه را شروع کردند که نزدیک به چهل سال به طول انجامید.
یکی از نکات عجیب در مورد خانه این بود که نقشه ی ساخت نداشت و تنها تعدادی از اتاقها نقشه داشت که سارا آن را طرح ریزی کرده بود. بخشهایی از خانه ساخته میشد، سپس اصلاح میشد یا بکلی تغییر میکرد، تخریب و دوباره بازسازی میشد و این روند 38 ساله تا تاریخ مرگ سارا ادامه پیدا کرد.
بعد از مدتی او خرافات خود را نیز در ساخت خانه دخالت داد و تزیینات عجیبی را اعمال کرد، مثل دری که به یک دیوار خالی باز میشد، اتاقهای مخفی، راه پله هایی که به هیچ جا نمیرسید یا درهایی که به یک مسیر انحرافی منتهی میشد و تعداد زیادی از دالانهای اسرارآمیز و یا مثلاً استفاده از عدد 13 برای تعداد شمع دانها، ردیف های درختان، تعداد پنجره های حمام و . . . امروزه، هر جمعه ای که مصادف با 13 ماه باشد، ناقوس موجود در خانه را در ساعت یک بعدازظهر به یاد سارا، 13 بار به صدا درمیآورند.
او بخاطر اعتقادش درباره اشباح کاخ، هیچگاه بیشتر از یک شب در یک اتاق نمیخوابید و هر شب بصورت تصادفی یکی از اتاق خوابها را برای استراحت انتخاب میکرد و از نیمه شب تا ساعت دو بامداد با ارواح گفتگو میکرد!
زلزله سال 1906 سان فرانسیسکو باعث خرابی سه طبقه بالایی عمارت شد و خود سارا نیز ساعتها در یکی از اتاق خوابها محبوس شده بود و کارگران ساختمان او را نجات دادند. او که اعتقاد داشت زلزله نیز کار اشباح است، نیمه جلویی خانه را که ناقص و نیمه ساخته بود، بست. سارا وینچستر در سال 1922 در حدود هشتاد سالگی فوت کرد و گروه ساختمانی او، فوراً کار را تعطیل کردند و تا امروز تعدادی از اتاقها و دیوارها نیمه تمام رها شده است.
اکنون عمارت وینچستر بعد از آن زلزله، 160 اتاق، 47 اجاق، 10000 قطعه شیشه برای پنجره ها، 17 بخاری، 950 در و 40 راه پله دارد. امروز که این عمارت، یک بنای توریستی است، هنوز بازدیدکنندگانی هستند که اعتقاد دارند این کاخ، خانه ارواح است و صداهای عجیب و غریبی از آن به گوش میرسد!
همچنین در شبهای هالووین و جمعه هایی که 13 ام ماه هستند، در خانه مراسم نورافشانی برگزار میگردد.
در (جیزه)گيزا، غرب قاهره امروزي، سه هرم از فراعنه سلسله چهارم به نامهای خوفو يا خئوپوس (Cheops) (به معنای کسی که به افق تعلق دارد)، خفرع (Khafre) يا خفرن (يعنی بزرگ) و منكورع (Menkaure) يا موكرينوس (به معنای ملکوتی) وجود دارد. هرمهای سه گانه ، عظيم ترين و باشکوهترين بناهای دوره پادشاهی کهن هستند که جزو عجايب هفت گانه جهان باستان نيز محسوب می شوند.

اين هرمها كه از حدود سال 2550 پيش از ميلاد ساخته شده اند، با رمز و علم پنهاني ارتباط پيدا كرده اند و نمادهای "حکمت ازلی"، "سرزمين مصر"، "پايداری ابدی" و "فنون جادوگری" بودند. اهرام چيزه نقطه اوجي در تكامل شيوه معماري مقابر مصر در دوره پادشاهی کهن است كه با ساختن مصطبه ها ، مقابر اوليه مصريان که غالباً آجری يا سنگی بودند ، آغاز و با هرم پلکانی زوسر پيشرفت کرد.


برای ساخت اهرام، تعدادی شيب راهه آجر فرش احداث گرديد و تخته سنگهای آهکی را که از معادن آن سوی نيل با قايق به آنجا منتقل می شدند، احتمالاً با استفاده از غلطکهای چوبی (در آن زمان هنوز چرخ اختراع نشده بود) روی اين شيب راهه ها به بالا منتقل می کردند.



در جلوی هر هرم، معبد کوچکی قرار داشت که با گذرگاهی سنگفرش به معبدی ديگر که در دره نيل، در حاشيه مزارع واقع بود، می پيوست. ورود به معبد واقع در دره از طريق مجرايي از رود نيل ممکن بود و هنگام جاری شدن سيل، با قايق به آنجا رفت و آمد می کردند.
در دو سوی اهرام، هرمهايي کوچک با طرحی منظم و دقيق وجود داشت که ويژه اعضای خاندان سلطنتی بود و تعدادی مصطبه نيز به مقامهای بلندپايه درباری اختصاص داشت. جهت هرمهای سه گانه، شمالی – جنوبی است؛ هرمهای خوفو و خفرع نيز بر روی محوری مايل در امتداد يکديگر ساخته شده اند.
در مورد استفاده از فرمهای هرمی شکل، "هلن گاردنر" در کتاب «هنر در گذر زمان» چنين نگاشته است:
«... وقتی پادشاهان سلسله سوم، اقامتگاه دايمی خود را به ممفيس انتقال دادند، تحت تأثير هليوپليس بود، قرار گرفتند. اين شهر، مرکز کيش نيرومند "رع"، خدای آفتاب بود که بتش به صورت يک سنگ هرمی شکل بنام بن بن ساخته شده بود. در دوران سلسله چهارم، فراعنه مصر، خود را فرزندان رع ناميدند و به همين علت از آن پس کوشيدند او را بر روی زمين مجسم کنند. بنابراين، فراعنه ديگر، فاصله ای با انتقال از اعتقاد به مجود روح و قدرت رع در سنگ هرمی شکل "بن بن" تا اعتقاد به نگهداری از روح و جسم خداگونه خودشان به همان طريق مشابه در درون مقبره های هرمی شکل نداشتند.»
هنگامیکه انسان برای نخستین بار این مکان را می بیند, با خود می اندیشد که طبیعت بنای دیوانگی گذاشته است, انان که با اسب به این منطقه نزدیک میشوند – هنوز نمیدانند چرا این حیوان بر حسب غریزه شیهه می کشد و روی دو سم بلند میشود و از ان مکان میگریزد.! پرندگان هنگام پرواز بر فراز این نقطه راه خود را کج می کنند و از ان دور میشوند .! چنین بنظر میرسد که حتی درختان نیز تحت تاثیر نیروی اعجاب انگیزی قرار دارند که نمیتوانند از ان رهائی یابند, زیرا در داخل این دایره عجیب – ناشی از جنون جاذبه شاخ و برگ درختان بگونه ای چشمگیر سر فرود اورده اند و خود درختان, بسوی شمال مغناطیسی متمایل گشته اند در حالیکه درختانی از همان گونه مقداری دورتر با قامتی استوار سر به اسمان کشیده اند . این مکان حلقه مانند که گوئی بسان گردبادی همه چیز را بهم می پیچد, - " گردباد اورگن " نامیده میشود . این منطقه در ایالت " اورگن " واقع در امریکا است . انچه در این مکان عجیب اتفاق می افتد,شهرت جهانی دارد . اما اینکه چرا و چگونه این وقایع رخ میدهد, پرسشی است که هنوز برای بشر بدون پاسخ مانده است.! قطر تقریبی این دایره 50 متر است . هر چند شکل ان کم و بیش بصورت دایره میباشد, وسایل اندازه گیری نشان میدهد که گهگاه به فاصله 90 روز اندازه دقیق این منطقه اندکی تغییر می کند .


در داخل این دایره یک ساختمان ویران قرار دارد که زمانی محل اداره تعیین عیار فلزات بوده است – ولی مدتها قبل یعنی در حدود سال 1945 که وسائل سنجش , بنای دیوانگی گذاشتند, کارکنان این اداره انجا را ترک گفتند – در ان هنگام ساختمان این اداره بر روی تپه ای که در حدود 12 متری خارج محدوده این گردباد قرار داشت – بنا شده بود. پس از انکه این کلبه کوچک را ترک کردند – ان بخش از تپه به پیشروی خود ادامه داد و در محل کنونی قرار گرفت . اکنون بنای اصلی این ساختمان بر اثر نیروی ناشناخته این گردباد و یا لغزش این ساختمان به پائین تپه, در هم لولیده شده و پیچ و تاب خورده است.! هنگامیکه قدم به داخل ویرانه های این ساختمان میگذارید, انگار وارد جهان دیگر شده اید . احساس می کنید نیروی شدیدی شما را بسوی پائین می کشد, گوئی نیروی جاذبه در اینجا چند برابر شده است.!! بدن شما بطور ناخوداگاه بصورت تقریبی یک زاویه 10 درجه به سوی مرکز دایره خم میشود, اگر بخواهید قامت خود را راست کنید و بدن خود را عقب بکشید, احساس خواهید کرد که نیروئی شما را به سوی مرکز دایره می کشد و بطوریکه دستگاهها نشان میدهند, در حقیقت چنین نیروئی وجود دارد برخی از دانشمندان, مدتها در این گردباد دست به پژوهشهای دراز مدت زدند تا بلکه پرده از راز ان برگیرند . انها یک گلوله فولادین 15 کیلوئی را به زنجیری بستند و در داخل این بنای قدیمی از تیرگی اویختند . انها با تعجب مشاهده کردند که این اونگ, قوانین جاذبه را زیر پا نهاده و بصورت زاویه ای قرار گرفت . در هر حال این وزنه به سوی مرکز دایره منحرف می شد . حرکت ان بسوی مرکز دایره به اسانی انجام میگرفت, ولی هرگاه بر ان می شدند تا این گلوله را بسوی حاشیه دایره پرتاب کنند – احساس میگردید که اینکار با دشواری صورت میگیرد . در داخل این مکان عجیب حتی دود سیکار تحت تاثیر نیروهای شگفت انگیز قرار خواهد گرفت و هر
گاه شخصی در داخل این دایره سیگاری دود کند و دود انرا به هوا بفرستد , با کمال تعجب دود سیگار به سرعت شروع به چرخیدن می کند و این عمل انقدر ادامه میابد تا از نظر ناپدید گردد.! برخی از پدیده های عجیب این مکان, جهانگردان را سخت شگفتزده میسازد و امروزه یکی از محلهای عجیب برای توریست و جانگردان بشمار میرود . اگر کسی یک تنگ بلورین خالی را روی تخته سراشیبی قرار دهد – بجای انکه بسوی پائین بلغزد به طرف بالا حرکت می کند . اگر یک توپ پلاستیکی را در نقطه مسطحی از زمین, نزدیک لبه دایره قرار دهند با کمال تعجب مشاهده می کنند که ان توپ بسوی مرکز این حلقه حرکت می کند . اگر مشتی کاغذ خورده را به هوا بپاشید دیوانه وار بهم می پیچدند و به چرخش در می ایند – درست مانند اینکه یک دست نامرئی انها را در میان هوا بهم میزند.! این نقطه دور افتاده جنگلی که بنظر میرسد طبیعت در ان بنای دیوانگی گذاشته است, از دیر باز برای سرخپوستان مکانی شناخته شده بود .و به نخستین گروه از سفیدپوستان که در این منطقه ساکن شدند هشدار دادند . سرهنگ " ریچارد گیریگارد " در خاطرات خود از مشاهده این مکان با تعجب فراوان یاد کرده است . گردباد مشهور " اورگن " که شهرت جهانی دارد از پاره ای جهات شبیه منطقه دیگری است که در 76 کیلومتری کوهستان " سیسکی یو " واقع شده است, با این تفاوت که پدیده های موجود در گردباد " اورگن " عجیب تر و درک ان دشوارتر میباشد . در " کمپ براچ " واقع در ایالت " کلورادو " نیز گودال مغناطیسی دیگری وجود دارد که باز هم قدرت ان بیشتر از گردباد " اورگن " نیست . بهرحال چنین نیروئی در این منطقه شگفت انگیز از جهان وجود دارد, ولی اینکه ماهیت این نیرو چیست و چرا بوجود امده است.؟!! هنوز بر کسی معلوم نیست, گردباد " اورگن " در حقیقت عجیب ترین و شاید دیوانه ترین مکانی است که در روی زمین وجود دارد .

منبع: بسیاری از سایت ها و وبلاگ ها


مثلث برمودا محلي است وهمانگيز که در آن صدها هواپيما و کشتي در هوا و دريا ناپديد شدهاند.
بيش از هزار نفر در اين منطقه وحشت گم شدهاند، بدون اينکه حتي يک جسد
يا قطعه پارهاي از يک هواپيما يا کشتي مفقود شده، به جا مانده باشد.
موقعيت مثلث برمودا
مثلث برمودا واقعاً يک مثلث نيست، بلکه شباهت بيشتري به يک بيضي (و شايد هم دايرهاي بزرگ) دارد که در روي بخشي از اقيانوس اطلس در سواحل جنوب شرقي آمريکا واقع است. رأس آن نزديک برمودا و قسمت انحناي آن از سمت پايين فلوريدا گسترش يافته و از پورتوريکو گذشته ، به طرف جنوب و شرق منحرف شده و از ميان درياي سارگاسو عبور کرده و دوباره به طرف برمودا برگشته است. طول جغرافيايي در قسمت غرب مثلث برمودا 80 درجه است، بر روي خطي که شمال حقيقي و شمال مغناطيسي بر يکديگر منطبق ميگردند. در اين نقطه هيچ انحرافي در قطب نما محاسبه نميشود.
در غرب اقيانوس اطلس، در آن سوي سواحل جنوب شرقي ايالات متحده ، ناحيه اي وجود دارد كه به شكل مثلث است . اين ناحيه از برمودا در شمال آغاز ميشود و تا قسمت جنوبي فلوريدا امتداد مييابد ، سپس از سمت شرق با گذشتن از جزاير باهاما و پورتوريكو، به طول جغرافيايي 40 درجه به سمت غرب كشيده ميشود و دوباره به برمودا باز ميگردد.
اين ناحيه كه به مثلث برمودا معروف است، در ليست رازهاي ناشناخته جهان به مكاني اضطراب انگيز و باور نكردني به ثبت رسيده است . در اين مكان بيش از صدها هواپيما وكشتي بدون آنكه كوچكترين اثري از آنان باقي بماند ، ناپديد شدهاند. اغلب اين حوادث از سال 1945 به بعد روي داده است ،و در طول 26 سال اخير بيش از 1000 نفر در اين ناحيه از جهان جان خود را از دست داده اند ، بي آنكه حتي اثري از جسد يكي از آنها يا نشانه اي از بقاياي هواپيماها و كشتيهاي ناپديد شده باقي مانده باشد .
وينسنت گاديس که مثلث برمودا را نامگذاري کرده، آن را به صورت زير توصيف ميکند: « يک خط از فلوريدا تا برمودا ، ديگري از برمودا تا پورتويکو ميگذرد و سومين خط از ميان باهاما به فلوريدا بر ميگردد.
اين محل فتنهانگيز و تقريبا باور نکردني اسرار غير قابل توصيف جهان را به خود اختصاص داده است. مثلث برمودا نامش را در نتيجه ناپديد شدن 6 هواپيماي نيروي دريايي همراه با تمام سرنشينان آنها در پنجم دسامبر 1945 کسب کرد. 5 فروند از اين هواپيماها به دنبال اجراي مأموريتي عادي و آموزشي ، در منطقه مثلث ، پرواز ميکردند که با ارسال پيامهايي عجيبي درخواست کمک کردند. هواپيماي ششم براي انجام عمليات نجات ، به هوا برخاست که هر شش هواپيما به طرز فوقالعاده مشکوکي مفقود شدند.
آخرين پيامهاي مخابره شده آنها با برج مراقبت حاکي از وضعيت غير عادي ، عدم روئيت خشکي ، از کار افتادن قطب نماها يا چرخش سريع عقربه آنها و اطمينان نداشتن از موقعيتشان بود. اين در حالي بود که شرايط جوي براي پرواز مساعد بود و خلبانان و ديگر سرنشينان افرادي با تجربه و ورزيده بودند. با وجود مدتها جستجو هيچ اثري از قطعه شکسته ، لکه روغن ، آثاري از اجسام شناور ، خدمه يا تجمع مشکوکي از کوسهها ديده نشد. هيچ حادثهاي چه قبل و چه بعد از آن ، تا اين حد حيرتآورتر از ناپديد شدن دسته جمعي هواپيماهاي مذکور نبوده است. در حوادثي مشابه در اين منطقه قايقها و کشتيهايي مفقود شدهاند (قربانيان مثلث برمودا)، در برخي موارد هم فقط خدمه و سرنشينان ناپديد گشتهاند.
منطقه وحشت
همه روزه هواپيماهاي متعددي بر فراز مثلث برمودا پرواز ميکنند. کشتيهاي بزرگ و کوچک در آبهاي آن در حال ترددند و افراد زيادي براي بازديد ، به اين منطقه مسافرت ميکنند، بدون آنکه اتفاقي بيفتد. از طرف ديگر ، در درياها و اقيانوسها در سراسر دنيا ، کشتيها و هواپيماهاي زيادي مفقود شده و ميشوند. پس چرا فقط مثلث برمودا از بقيه مناطق تفکيک شده است. علت اين است که اولاً هيچ اميدي براي يافتن حتي اثر و نشانهاي وجود ندارد. ثانياً در هيچ منطقه ديگر چنين ناپديد شدنهاي بي دليل ، بيشمار و نامعلوم روي نداده و به اين خوبي ثبت نشده است.
مشاهدات و گزارشات
در بيشتر اتفاقات مثلث برمودا ، اکثر هواپيماها در حالي ناپديد شدهاند که تماس راديويي خود را با ايستگاههاي مبدأ و مقصدشان تا آخرين لحظه حفظ کردهاند و يا برخي ديگر در لحظات آخر پيامهاي غير عادي مخابره کردهاند که حاکي از عدم کنترل آنان بر روي دستگاه و ابزارها بوده است و يا چرخش عقربههاي قطب نما به دور خود و تغيير رنگ آسمان اطراف به زردي و مه آلودي ، آن هم در روز صاف و آفتابي و يا تغييراتي غير عادي در آبها که تا لحظاتي قبل آرام بودهاند، بدون بيان هيچ دليل روشني از چگونگي اين وقايع.
اين پيامها رفته رفته ضعيفتر و غيرقابل تشخيصتر شده و يا سريعاً قطع شدهاند. دقيقاً مثل اينکه چيزي ارتباط راديويي را قطع کرده باشد و يا چنانچه اظهار عقيده شده، در حال دور شدن و عقب رفتن از فضا و زمان بوده و دورتر و دورتر شدهاند. در برخي موارد گزارشها حاکي از آن بود که نوري ناشناخته و غير قابل تشريح روئيت شده است. همچنين توده سياه و تاريکي در سطح دريا که پس از مدتي ناپديد شده ، در جريان اتفاقات مزبور گزارش شده است.
در مواردي هم گزارش شده که نقطه تاريک بزرگي در ميان ستارگان در آسمان ديده شده که نوري متحرک از طرف زمين به آن قسمت وارد شده و سپس هر دو ناپديد شدهاند. در تمام مدت ديده شدن تاريکي ، دستگاهها و ساير ابزارهاي قايقهاي ناظر از کار افتاده بودند که پس از رفع تاريکي آسمان ، دوباره شروع بکار کردهاند.
در يک مورد هم پيامي عجيب از يک کشتي باري ژاپني بدين مضمون دريافت گرديد. "خطري همانند يک خنجر هم اکنون ... به سرعت ميآيد ... ما نميتوانيم فرار کنيم ..." در هر حال بدون اينکه مشخص شود خنجر چه بود، کشتي ناپديد شد.
علل واقعه
علل فرضي طبيعي : توضيحات و علل فرضي مختلفي درباره حوادث مثلث برمودا ارائه شده است که معمولترين فرضيات بر اساس مرگ غير طبيعي (زيرا هيچ جسدي تا کنون بدست نيامده است.) بنا شده است. اين توضيحات عبارتند از : جزر و مد ناگهاني دريا در نتيجه زلزله در اعماق دريا ، وزش بادهاي مخرب و اختلالات جوي ، گويهاي آتشفشان که موجب انفجار هواپيماها ميشود، گرفتار آمدن در جاذبه يک گرداب يا گردباد که باعث سقوط و انهدام هواپيماها يا انحراف مسير کشتيها و مفقود شدن آنها در آب ميشود، تحت تاثير نيرويي مغناطيسي قرار گرفتن و اختلالات امواج الکترومغناطيسي، ولي اين دلايل توجيه قابل قبولي براي ناپديد شدن هواپيماها و کشتيهاي متعدد در يک منطقه نيست.
علل فرضي غير طبيعي
دستگيري و ربوده شدن به وسيله زيردريايي يا بشقاب پرندههايي متعلق به کراتي ديگر که براي تحقيق درباره حيات و زندگي باستان و حال ما انسانها به کره زمين آمدهاند، ميتواند علتي غير طبيعي براي توجيه وقايع باشد.
يکي از عجيبترين پيشنهادات در اين مورد بوسيله ادگار کايس ، پيشگو و روانکاو و حکيم در دهه پنجم قرن بيست ، ارائه شده است. به عقيده وي قرنها قبل از کشف اشعه ليزر ، بوميان سواحل اقيانوس اطلس از کريستال به عنوان يک منبع انرژي و قدرت استفاده ميکردند. به نظر کاين نوعي نيروي شيطاني القا شده از سوي آنها ، در عمق يک مايلي در قسمت غرب اندروس غرق شده که هنوز در برخي مواقع باعث از کار انداختن ابزار و وسايل الکتريکي کشتيها ، هواپيماها و در نهايت نابودي آنها ميگردد.
ام. ک. جساپ که يک فضانورد ، منجم و متخصص کره ماه است، در کتابش به نام « در مورد بشقاب پرندهها » ابراز ميدارد که ناپديد شدن کشتيهاي مشهور در مثلث برمودا ، به وسيله اجسام پرنده صورت گرفته است. وي مفقود شدن خدمه آنها را نيز به اجسام مزبور ربط ميدهد. به عقيده جساپ يوفوها هر چه هستند، حوزه مغناطيسي موقتي ايجاد ميکنند که داراي طرحي يونيزه شده است و ميتواند باعث متلاشي شدن يا ناپديد شدن هواپيماها و کشتيها گردد. او روي اين سوال کار ميکرد که چگونه نيروي مغناطيسي کنترل شده و ميتواند باعث نامرئي شدن گردد. نظريه ميدان واحد انيشتين او را مجذوب کرده بود. جساپ هر دو اينها را کليدي ميدانست براي ظهور و محو شدن ناگهاني بشقاب پرندهها و ناپديد شدن کشتيها و هواپيماها. ولي مرگ امکان ادامه فعاليت و نتيجه گيري را از جساپ گرفت و تحقيقاتش نيمه تمام ماند.
داستاني عجيب
حادثهاي در اثر اختلال زماني در فرودگاه ميامي رخ داد که هرگز توضيحي قابل قبول براي آن وجود نداشته است. اين واقعه مربوط به يک هواپيماي مسافربري بود که براي فرود در باند آماده بود و با رادار مرکز کنترل هوايي رديابي ميگرديد که ناگهان ده دقيقه از صفحه رادار ناپديد شد و سپس دوباره ظاهر گشت. هواپيما بدون هيچ واقعهاي فرود آمد و خلبان و خدمه از آنچه افراد پايگاه ميگفتند ابراز تعجب کردند، زيرا تا آنجا که به خدمه مربوط ميشد، هيچ اتفاق غير عادي نيفتاده بود. جالب اين که ساعتهاي همه آنها حدود ده دقيقه از زمان واقعي عقبتر بود. در حالي که هواپيما درست 20 دقيقه قبل از اين واقعه وقت اصلي را کنترل کرده بود و در آن هنگام هيچ اختلاف زماني وجود داشت.
آيا مثلث برمودا و نقاط مشخص ديگر به صورت ماشيني عظيم عمل ميکنند تا اختلالاتي بوجود آورند؟
آيا آنها ميتوانند گردابهايي را چه در داخل و چه در خارج از جو بوجود آورند که اجسام و اشيا به داخل آنها بيفتد و به بعد زمان و مکاني ديگر منتقل شوند؟
گذشته و آينده برمودا
به نظر ميرسد که اين منطقه طي زمانهاي متمادي گذشته نيز در افسانهها به منزله مکاني ترسناک وجود داشته و حتي خيلي قبل از تاريخ کشف آن و بعد از آن تاريخ تا صدها سال با عناوين «دريايي از مقبرهها» ، «مثلث شيطان» ، «مثلث مرگ» ، «درياي بدبختي» ، «گورستان آتلانتيک» ناميده ميشده است.
شومي و بدشگوني مثلث برمودا حتي در عصر فضا نيز باعث تعجب انسانهايي چون کريستف کلمب و فضانوردان آپولو 13 که يکي کاشف در زمين و ديگري در فضاست، شده است. اينکه چرا وقايع عجيب اين منطقه گزارش نميشود، شايد به دليل ايجاد رعب و وحشت عمومي باشد، شايد هم چون دليل اصلي وقايع معلوم نيست، اتفاقات مربوطه بازتاب نمييابد. البته در اغلب گزارشات ارائه شده هم سانسورهايي وجود دارد که اصل وقايع را سرپوشيده نگه ميدارد.
دانشمند روسي مدعي كشف راز مثلث برمودا شد
دانشمند ژئوفيزيك و نظراتش : يك دانشمند ژئوفيزيك ساكن شهر وارونژ روسيه مدعي كشف يك علت طبيعي براي حوادث ناگوار مثلث برمودا شد.
به گزارش ايسنا، ولاديسلاو بوكريف، در اين زمينه گفت: ويژگي عجيب مثلث برمودا توسط طبيعت برنامه ريزي شده است. يكي از شعبات جريانات گرم گلف استريم، با گردش در جهت عقربههاي ساعت در منطقه درياي سارگاسوف، روي ميدهد. اين حركت به يادآورنده پرتاب كننده ديسك است كه در آغاز خود ميچرخد و تنها در لحظه اي كه بالاترين سرعت زاويه اي را به دست آورد، ديسك را به جلو پرتاب ميكند.
به نظر وي وجود ميكرو و ماكرو گودالهايي در اين منطقه، مولد آشفتگيهاي جاذبه اي و مغناطيسي ميباشد كه در نتيجه آن دستگاهها از كار افتاده و ارگانيزم انسان سنگيني اي را تحمل ميكند كه گاهي مرگبار است.
وي ميگويد: چون در اين منطقه، گردش آب در جهت عقربههاي ساعت است، برمودا همانند گرداب، اشيا را به سمت خود ميكشد، يعني بردار جاذبه به سمت عمق دريا و مركز زمين است. برمودا براي وسايط نقليه هوايي و دريايي تنها در زمان وقوع جزر در دريا خطرناك است. در اين فاز(با مهندسي نرم افزار اشتباه نگيريد)، ابتدا گودالهاي آبي و پس از آن گودالهاي هوايي پديدار ميشوند. اين وضعيت همانند فنجاني است كه به طور ناگهاني انتهاي آن را باز كنند. آب به سمت شكاف حركت ميكند و حركتي گردشي به خود ميگيرد و در امتداد خود، جريان هوا را ميراند. اين دانشمند ژئوفيزيك روسيه ميافزايد: با دانستن فاز جريان مد و ويژگي تشكيل جريانات، ميتوان روشي را ايجاد كرد كه وقوع حادثه را در اين مثلث ناآرام، همچنين در ساير نقاط خطرناك جهان هشدار دهد.

كي از مباحث بسيار جالب توجه نقوشي است كه در صحراي پرو در چند كيلومتري پايتخت ( ليما ) قرار گرفته است در واقع تاريخ كشف اين نقوش بر مي گردد به سال 1960 كه به واسطه عبور هواپيمايي رويت شد . اما بعدها تحقيقات دانشمندان با بالون صورت گرفت تا بهتر بتوانند اين خطوط را بررسي نمايند . خطوط حك شده بر روي اين صحرا يكي از اسرار آميزترين مواردي است كه تا كنون بحث ها و تئوري هاي مختلفي را از سر گذرانده است و هنوز هيچ كدام از آن ها مورد تاييد قرار نگرفته اند .



بر اساس محاثبات انجام شده اين خطوط حدود 400 تا 600 سال قبل از ميلاد شكل گرفته اند ، خط هاي حك شده بر روي صحراي شني نازكا تصاويري عظيم و چند كيلو متري است كه از روي زمين تشخيص آن غير ممكن است و جالب اينجاست كه داراي نسبت هاي هندسي دقيق مي باشد . بسياري از دانشمندان هنوز به راز چگونگي كشيده شدن اين خطوط دست نيافته اند زيرا كشيدن آن ها تنها مي بايست از اسمان انجام پذيرد و یا بايد شخصي در آسمان دستور دهد كه تا خط ها درست و اصولي كشيده شوند .

اما در حدود دو هزار سال قبل در مكاني كه هيچ گونه تپه و كوهي قرار نداشته است و امكاناتي كه بسيار ابتدايي بوده چگونه اين خطوط كشيده شده اند ؟!!! در افسانه هاي ساكنان پرو داستان هايي بدين مضمون به چشم مي خورد كه اشخاصي كه گاهي آن ها را خدا مي خوانده اند در آسمان مي توانسته اند پرواز كنند .. .بعضي ها معتقدند كه اين ها براي تعيين سال و فصول حك شده اند تا بتوانند بر روي آن مراسم مذهبي را اجرا كنند .. عده اي ديگر آن را نشانه و علامت تمدني پيشرفته مي دانند كه از آسمان آمده اند .. و .. . بدون توجه به آنچه كه گفته شد هدف آن ها از كشيدن چنين خطوطي بر روي زمين چه بوده است ؟!!!

صحرای نازکا محلی است که در امریکای جنوبی قرار دارد و از همسایگان مایاها به شمار می آید

 

 

 


منتظر نظراتون هستیم

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








ارسال توسط